Powered By Blogger

۱۳۸۹ شهریور ۹, سه‌شنبه

150- آرزوهای دو نفره ی ما

ما زیاد با هم نبودیم
اما از یه جنس بودیم
هر بار که برمیگردم و نگاه میکنم هنوز همون آرزوها رو برا خودمون داریم
حتی پررنگ تر...هرچند خودتم میدونی که الان دیگه نقشا رو عوض کردن
اما دیالوگا همونه
چه کارها که نمیشد کرد
چه شبا که تا صب طول میکشید
چه ظرافتا که با ما می بود
اما ما باید سر اون دوراهی معروف با هم آشنا می شدیم
چرا توی کاش ها مردیم ؟
چرا کم شدیم از خاطراتمون ؟
آآآآآآآآآی کجاییم من و تو ؟


یادبودی برای الف.م / س.انصاری

۳ نظر:

  1. سلام.آره هميشه حسرت اين علامت سوال ها؟؟؟؟ باهاتن.
    هنوز هم در من جريان داري
    حضور سمج تو دست بردار نيست
    با اينكه تو نمي خواهي
    اما احساسم از تو دفاع ميكند...
    راستي ببخش طولاني شد.

    پاسخحذف
  2. خويه انا اهناك وگلبي اهتتتترك؟

    پاسخحذف

برای راحتی در ارسال نظر از فایرفاکس استفاده کنید