Powered By Blogger

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۹, یکشنبه

94 - منو ببخش من جان

آی دخترک، دخترک
پیاده رو عاشق قدم های توست
جمعه ها
ومن
من فقط بند کفش هایم را خودم خریده ام

بالای پارک
سر ارغوان
آن
آن
آن پسرک شاید منم
من بودم که خنده هایش را می شمردم؟!

چرخ و فلکی ... بالا بالا بااااالااااااا بالاتر!
" پس به حرمت روزهای خورشیدزده "

ببخشید دختر خانم؛
خانوم
خانم عذرمیخام
دروغ گفتم ... من هیچ چیز نخریدم
حراج حراج واقعی
مردونه اینور
زنونه اونور
من فقط نگاهت را از میان دود لبهایت دزدیدم و خاطره ی عطرت را
آبی و فرخورده و تنگ
یکباره ترسیدم

پسرک...؟



۱۱ نظر:

  1. گناهم چیست؟
    در کاخی رهایم کردند...
    بی هیچ زرق و برق...
    پر از احساس!
    منم آن ملکه...
    بی هیچ نشانی از شاه نشسته ام و به دورم میگردند
    آن وعده های آمدن ها...

    پاسخ دادنحذف
  2. مانا باشی و پر از احساس

    پاسخ دادنحذف
  3. ممممممممممممم کیستی؟این چه اسمی یه؟

    پاسخ دادنحذف
  4. بند کفشهایت را خودت خریدی...خنده هایش را می شمردی...عذر می خواهی...دروغ می گویی...و حتی دزد هم هستی!...در نهایت هم که می ترسی...پس هیچ کدام نیستی...دست پاچه ای؟!یا عاشق؟

    پاسخ دادنحذف
  5. خشن دوست هنرمند :
    عزیزم
    عاشق دستپاچس...اما کو عشق؟
    نتیجه گیریت منتطقی نیست که پس هیچکدام نیستی...
    من زیاد منتظر موندم...
    مرسی

    پاسخ دادنحذف
  6. چه فرقی می کنه؟خودت یه اسم برام بذار...

    پاسخ دادنحذف
  7. ممممممممممم:
    نه دیگه...خودت مث بچه آدم یه نشونی بده...خودتم لوس نکن...این ممممممممممم مال هر کسی نیس خودت که میدونی:)

    پاسخ دادنحذف
  8. اِاِاِاِ...اگه اینقدر باهوشی اسمم چیه؟بهم پی ام بده!

    پاسخ دادنحذف

برای راحتی در ارسال نظر از فایرفاکس استفاده کنید