در تابستانی که پاره ایی از ذهنم را به تو پیوند داده بود
احساس خفه شد
در میان ساختمان های خسته و تن سوخته و پر التهاب
احساس مرد بعد از روزهای انتظار و شرمندگی، پاییز رسید
پاییز بود که تو رفتی
پاییز بود که کودکی هایم کم شد
پاییز بود
پاییز
آسوده باش، آرام، که دردهایت مردند
آسوده باش مامان بزرگ، آرام ...
که جمعیت رهسپار تو را به یاد خواهد داشت
... و من
آسوده باش
آرام
احساس خفه شد
در میان ساختمان های خسته و تن سوخته و پر التهاب
احساس مرد بعد از روزهای انتظار و شرمندگی، پاییز رسید
پاییز بود که تو رفتی
پاییز بود که کودکی هایم کم شد
پاییز بود
پاییز
آسوده باش، آرام، که دردهایت مردند
آسوده باش مامان بزرگ، آرام ...
که جمعیت رهسپار تو را به یاد خواهد داشت
... و من
آسوده باش
آرام

:(
پاسخ دادنحذفچي شده؟
God bless her...
پاسخ دادنحذفengar ye tike az hesaye in ruzaye man bood....vaghti kenare takhte maman bozorg mishinam....vaghti ke on faghat negaham mikone...bi harf....bedone inke mano yadesh biad...faghat negah mikone...1 sedai bem mige ke mikhad bere.vali nemikham harfasho beshnavam...nemikham bere...raftanesh bazam raftane tekei az mane
پاسخ دادنحذفoxayesh...chizi shode?ya be yade ye paeiz bood az paeizaye ghadimi?
پاسخ دادنحذفدرود و سلام بسیار.....
پاسخ دادنحذفشاید الآن خوشحاله از اینکه به یادشی . .
پاسخ دادنحذفمملکته داریم؟ 2
پاسخ دادنحذفزمان مَمَّد پیرپَکاجَکی
گاو و گوسفندها از باس.ن اچبر قنجی تناول می کردند و به یارو می گفتند قاتل، الان از مال دوتا دیگه نوش جان می کنند و بهش میگن امیرکبیر ایران.